شعری زیبا از فروغ فرخزاد
عاقبت بند سفر پایم بست
می روم ،خنده به لب ، خونین دل
می روم از دل من دست بدار
ای امید عبث بی حاصل
فروغ فرخزاد
ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر توام سنگین شده
ای بروی چشم من گسترده خویش
شادیم بخشیده از اندوه بیش
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیم زآلودگی ها کرده پاک
فروغ فرخزاد
+ نوشته شده در پنجشنبه سی ام مهر ۱۳۹۴ ساعت 10:12 توسط مجتبی نوشادی
|