اشعاری زیبا از مسعود سعد سلمان
با همت باز باش و با کبر پلنگ
زیبا به گه شکار و پیروز به جنگ
کم کن بر عندلیب و طاووس درنگ
کانجا همه بانگ آمد و اینجا همه رنگ
-------------------------------------------------
ای بخت مرا سوخته خرمن کردی
بی جرم دو پای من در آهن کردی
در جمله مرا به کام دشمن کردی
با سگ نکنند آنچه تو با من کردی
----------------------------------------------------
من بستر برف و بالش یخ دارم
خاکستر و یخ پیشگه و بخ دارم
چون زاغ همه نشست بر شخ دارم
در یک دو گز آبریز مطبخ دارم
+ نوشته شده در شنبه بیست و هفتم مهر ۱۳۹۲ ساعت 18:30 توسط مجتبی نوشادی
|